ویژه برنامههای تحویل سال تلویزیون از چند روز گذشته خصوصاً در شبکههای دو و سه سیما آغاز شدند. این بار هم همچون یلداییها، تلویزیون در را باز کرد؛ مجدداً یک اتفاق مشابه افتاد. «هم واقعیها آمدند و هم کیکها!»- در یلدا خرده گرفتنها و هجمهها با آمدنِ ریوندی به شبکه سه آغاز شد و این بار پای مقایسه نوروز ۱۳۷۳ با ۱۴۰۳ در شبکههای اجتماعی باز شد.
جایی که محمدرضا شجریان برای ویژه برنامه تحویل سال میهمان تلویزیون بود و ویژه برنامه تحویل سال ۱۴۰۳ که احمد مجدزاده معروف به احمد خطر با همان لفظ «جدّی میفرمایید» به سال نوی شبکه سه آمد و این بار خوانندگی موسیقی سنتی را تجربه کرد.
البته در عین حال اتفاقات بهتر و پختهتری را نسبت به یلدای تلویزیون که مقداری هم موازیکاری شبکهها در انتخاب میهمانان و مجریان و محتوای برنامه به چشم میخورد؛ تجربه کردیم. این بار «تفاوت»، «خلاقیت در نگاه» و «انتخاب بهترِ میهمانان» کاملاً محسوس بود. اگرچه باز هم جریانهایی در تلاشاند که فقط ضعفِ تلویزیون و برنامههایش را ببینند که در جایِ خودش بایستی به آن پرداخته شود اما اتفاقات خوب و رو به جلو را هم باید مدنظر قرار داد. (این جریانها اما همانهاییاند که نمیخواهند چهرهها به تلویزیون برگردند و همکاری دوبارهای داشته باشند.)
حضور بسیاری از نامداران حوزه موسیقی، بازیگری و ورزش نشان میدهد جریانهایی که به «فیکنیوزها» متوسل شدند تا خصوصاً پای افرادی همچون داریوش فرضیایی (عمو پورنگ) که مدتهاست برنامهای در تلویزیون ندارد و روی آنتن وعده حضور دوباره را داد، نرسد؛ دوباره تیرشان به سنگ خورد.
عدم موازیکاری امتیازی ویژه
نقطه قوت شبکههای تلویزیونی در این چند شب ویژه برنامه منتهی به تحویل سال، عدم موازیکاری و انسجام در محتوا و توجه به عوامل جذابیت در برنامهسازی بود. حتی در ساعات پایانی سال که این شبها به واسطه تقارن با ماه مبارک رمضان، ویژههای رمضانی تلویزیون هم روی آنتن میرود با یک پاسکاری و مدیریت جالب، آن برنامهها هم در استودیوی اصلی ویژههای نوروزی روی آنتن رفتند. مصداق بارز آن حضور نجمالدین شریعتی با برنامه «ماه من» و کارشناسِ او حجتالاسلام پناهیان در زمان مقرر در استودیوی ویژه برنامه «سال نو» شبکه سه بود. همچنین در شبکه دو هم داستان به همین صورت پیش میرفت.
در شبِ یلدا شبکه سه با شوخیهای سطحی و حضور پسر بچه معروف به «واقعیه یا کیکه» و بازخوانی موسیقی پرحاشیه تنگ غروب روی آنتن زنده تلویزیون بیشترین حواشی را به خودش اختصاص داد در عین حال هم از دیگر شبکههای تلویزیونی هم پیشی گرفت.
اما در تحویل سال تولید برنامه در شبکهها با توجه به مأموریتهایشان نقطه عطف ساخت این ویژه برنامهها بود. از طرفی این بار فقط شبکه سه نبود که در نقطه نخست قرار میگیرد بلکه شاید به دلیل انتخاب بهتر میهمانان و گپ و گفتهای جذابتر حتی در عین حال تخصصیتر، شبکه دو با «شب عیدی» در جایگاه بالاتری نسبت به دیگر برنامههای تحویل سال تلویزیون قرار بگیرد.
در این میان البته نباید از این نکته غافل شد که شبکه سه با «سال نو» با حرکت در مدارِ مأموریت ذاتیاش یعنی پرداختن به حوزههای جوانان و ورزش پیشرو بود. در خلاقیت هم این برنامه تلویزیونی حرفی برای گفتن داشت و چالش «گریمهای خاص» توانست توجه بسیاری را به خودش جلب کند. اما در عین حال «سال نو» با حواشی هم همراه شد. از هدیه به ادگار داویدز اسطوره فوتبال هلند که در شبکههای اجتماعی از آن به عنوان «هدیه دست دوم به مهمان خارجی» یاد کردند تا خوانندگان مورد علاقه علی پروین و حسن روشن که به سرعت در فضایمجازی دست به دست شد.
بیشتر بخوانید
خبری جدید از «میهمانی» ایرج طهماسب در تلویزیون
در کنار این دو شبکه، بازگشت فرزاد حسنی با برنامه تحویل سال شبکه نسیم تحت عنوان «آی نسیم سحری عید شد» در نوع خودش جالب بود. این مجری تلویزیون بعد از مدتها غیبت شبِ گذشته روی آنتن با حامد بهداد، منوچهر والیزاده و برخی از هنرمندان دیگر گفتوگو میکرد که آن برنامه هم با حال و هوای سرگرمکننده و مأموریت ذاتی این شبکه تلویزیونی روی آنتن رفت.
اما شاید حضور پررنگ چهرهها و بازگشت برخی از مجریان همچون امیرحسین مدرس که در «ایران دوستداشتنی» شبکه یک به اجرای برنامه پرداخت یا فرزاد حسنی و چهرههایی که به عنوان میهمان آمدند مدتها از آنها خبری نبود به تلویزیون برگشتند. همان وعدهای را که پیمان جبلی در سالِ گذشته داد و معاون سیما در نشست خبریاش این نکته را اعلام کرده بود منتظر شگفتانههایی در تحویل سال باشید.
«ایران دوستداشتنی» شبکه یک با پرداختن به اقوام و «بهار جان» شبکه پنج با استفاده از مریم مؤمن بازیگر جوان و استفاده از سپند امیرسلیمانی بعد از مدتها در مقام مجری در نوع خودش جالب بود. بهنظر میرسد توجه شبکههای تلویزیونی به مأموریت ذاتیشان میتواند برنامههایشان را متمایز از یکدیگر کند، همچنان که شبکه یک بایستی اتفاقات را «ملی» ببیند و «ایران» را بهمعنی کامل و جامع مورد توجه قرار دهد.
ویژه برنامههای تحویل سال حتی جورِ کممخاطب بودن برخی از سریالهای رمضانی و نوروزی را هم کشیدند. اما در پسِ همه این نقاط خوب و امیدوارکننده برای استفاده از چهرهها و یک انسجام و محتوای بهتر و خلاقانهتر نسبت به چند سال اخیر، در انتخاب میهمان هنوز نقاط ضعفی وجود دارد.
در کنار استفاده از احمد خطرها و اصطلاحاً چهرههای مجازی که یک نقطه ضعف محسوب میشود میهمان تکراری هم باز در این ویژه برنامهها به چشم میخورد. به طور مثال رضا شفیعیجم شبی در شبکه سه و شبِ دیگر در «بهار جان» شبکه پنج یا رضا هلالی شبی در «شب عیدی» و شبی دیگر در «سال نو»؛ مگر این میهمانان چه حرفهای جدیدی دارند که بخشی را در این شبکه و بخشی را در شبکه دیگر ارائه بدهند.
یا در بخش مدیریت میهمان هم این ضعف باز خودش را نشان داد. زمانی که مجری برنامه در برنامه «سال نو» سوالی از حسن روشن و علی پروین میپرسد که اصلاً ضرورتی نداشت. چرا که آنها پاسخی بدهند که خارج از چارچوب صداوسیما باشد. یا حتی جایِ برخی شوخیها روی آنتن رسانه ملّی نیست و باز اتفاق میافتد.
اما تحویل سال کودکانه «سر سفره خدا» هم در نوع خودش جالب بود که شبکه کودک از یک ساعت قبل از تحویل سال به صورت زنده این ویژه برنامه را روی آنتن برد. کاری که در چند سال اخیر ویژه برنامه سحری ماه رمضان این شبکه تلویزیونی به شمار میرود و بسیار استقبالکننده هم پیدا کرده است.
میتوان اینجا به این نکته اشاره کرد که تلویزیون بایستی در مناسبتهایش از قدیمیهای این حوزه بیشتر بهره ببرد، یا به فکر پرورش مجریانی باشد که بتوانند چندین ساعت برنامه زنده را روی آنتن مدیریت کنند و اتفاقی عجیب و غریب رخ ندهد. ناگفته نماند المیرا شریفیمقدم و وحید رونقی در شبکه دو، امیرحسین مدرس در شبکه یک، فرزاد حسنی با سؤالات درست و به جایش در شبکه نسیم و حامد سلطانی نسبتاً با شوخیهای به هنگام خودش توانستند گفتوگوها و اتفاقات بهتری را در مقام مجری ویژه برنامههای تحویل سال رقم بزنند.
باز هم مشخص نیست چرا از یوسف تیموری استفاده میشود؛ اگرچه عملکرد نسبتاً کمحاشیهتری نسبت به برنامه یلدایی شبکه سه سیما داشت.
جلوههای بصری نقطه قوت
نکتهای که لازم است به عنوان نقطه قوت از آن نام ببریم دکورها و برنامهریزی بهتری است که نشان میدهد برای ساخت این ویژه برنامهها و دعوت از میهمانان و چالشها و محتوای بِکرتر اتفاق افتاده و نقطه ضعف هم میتواند حرکت بر مدارِ سوالات و چالشهای عجیب و غریبی است که بین مجریان و میهمانان اتفاق بیفتد تا تیکههای وایرالی برنامهها بیشتر شود.
هنوز این نقطه اتکای مجریان تلویزیون به فضایمجازی وجود دارد به همین خاطر است که کمتر گفتوگوهای عمیقتر و جذابتری را در عمده برنامههای مناسبتی میبینیم و بیشتر شاهد شوخیهای سطحی و دمدستیتر هستیم.
اصطلاحاً میتوان گفت حضور امثال استاد نصیریان که شبِ گذشته به برنامه «شب عیدی» شبکه دو آمد یا هادی حجازیفر و گفتوگوی خوبی که داشت و از طرفی دیگر اساتید و میهمانان برجسته دیگر در شبکه سه و دیگر شبکههای تلویزیونی میتوانند وجه تمایز اینگونه مناسبتیها باشند اما در عین حال استفاده از شخصیتهای مجازی و تیکه کلامهایی که در فضای غیرحقیقی میان کاربران اجتماعی رواج دارد در آنتن تلویزیون استفاده کردن به جز دیده شدنِ صرف نکته دیگری ندارد.
بهنظر میرسد تلویزیون باید بین خودش و فضای مجازی مرزی با فاصله و درست و منطقی قائل شود، نه اینکه خودش بر مبنای موج فضای مجازی پیش برود، همانگونه که در بخش خبری در بسیاری از موارد عقبتر از فضای مجازی است و این نقد همواره به بخش خبری تلویزیون هم وارد میشود حالا این نگاه بهسمت برنامهسازی تلویزیون آمده است که آنها اینجا هم سوارِ بر موج فضای مجازی شوند.
بسیاری از رسانهها به این نکته پرداختند و آن را برجسته کردند که تلویزیون برای جذب مخاطب میتواند از چهرههایی استفاده کند که به هر دلیلی این روزها یا نیستند و یا کمتر با تلویزیون همکاری دارند، شاید به آن طریق بتواند ویوهای بالایی بگیرد که مجبور به استفاده از چنین چهرههای عجیب و غریبی نشود، یا میهمانانش را به تیکههای مجازی وایرالی متوسل نکند!
اینجا آنچیزی که توجه بیننده را جلب میکند خلاقیت، نوآوری و خلقِ اتفاق متفاوت است نه استفاده از میهمان تکراری و شتابزدگی در برنامهسازی؛ هرکس در هر مدیومی اتفاق جدیدی را خلق کند مخاطب پای آن مینشیند و امروز دیگر تلویزیونیها نمیتوانند ادعا کنند در هر حالی مخاطب فقط تلویزیون را دنبال میکند.
در پایان هم باید به این نکته اشاره کرد همگان در میانِ این برنامههای نوروزی و عملکرد چند ماهه اخیر صداوسیما میتوانند به این حقیقت پی ببرند اختراعِ از نویِ چرخ کار اشتباهی بود. حرکت در مدارِ چهرهسازی یک اقدام درست و به جاست اما فراموش کردن و کنار گذاشتن چهرههای قبلی یک سرمایهسوزی است. بازگشت چهرهها و ساخت آثار خاطرانگیزی همچون «زیرخاکی» و «پایتخت» و حتی استفاده از چهرههای قدیمی و کاربلد در عرصه برنامهسازی یک حرکت رو به جلو در ۱۴۰۳ به شمار میرود.
یعنی در واقع تلویزیون هم به چهرههای قدیمی و سرمایههایش نیاز دارد که سالها برای آنها هزینه کرده و هم چهرهسازی برای حضور افراد مستعدِ جوان خوشآتیه با خلاقیت و نوآوریهای جدید؛ و در پسِ همه اینها اهمیت حفظ مخاطب و جلوگیری از ریزش مخاطب از هرچیزی مهمتر است.
نظر شما